شعر کهن فارسی
شعرهای کلاسیک پارسی دارای ویژگیهایی هستند که با شعرهای نو متفاوتاند. «شعر کلاسیک، گرهخوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانِ آهنگین شکل گرفتهباشد.»[۱] شعرِ شاعران بزرگی مانند فردوسی، مولوی، سعدی، حافظ، نظامی، صائب و ... هر کدام با اینکه سبک مختلفی داشتهاند، اما در مجموعهای از ویژگیها مشترک است.
تاریخچه
نخستین نمونههای بهدستآمده از شعر در ایران، پیشینهشان به روزگار زرتشت پیامبر و سرودههایش در گاهان میرسد. این سرودهها به گویش گاهانی از زبان اوستایی است. همچنین از دوران پهلوانی (اشکانی) منظومههایی مانند ایاتکار زریران (یادگار زریران) و درخت آسوریک به زبان پهلوی اشکانی در دست است. افزون بر این نمونههایی از شعر (ترانههای خسروانی) به زبان پهلوی ساسانی یافت شدهاست. (همچنین ببینید: اشعار پارسی بجا مانده از دورهٔ ساسانیان)
سرودهها و اشعار مانوی به پارسی میانه (پهلوی ساسانی و اشکانی) نیز در نزد اهل فن اهمیتی بهسزا دارد. لیکن اجماع علمای فن بر این است که وزنِ هیچکدام از این اشعار عروضی (کمّی) نیست، بنابراین، این اشعار با شعر امروزیِ پارسی تفاوت بنیادین دارند.[نیازمند منبع]
نخستین شاعران پارسیسرا (مراد از پارسی در اینجا فارسی دری و در مقابل فارسی میانه است) در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند. اگر چه نمونههایی از شعر به زبان پارسی دری، پیش از این دوران وجود دارد، ولی بررسی آنها مشخص میکند که در زمان سرودهشدنشان شعر پارسی هنوز قوام نیافتهبود، چرا که وزن آنان بهطور مطلق عروضی نیست. در اینجا نمونهای از اینگونه اشعار (که تعدادشان انگشت شمار است) میآوریم. این قطعه شعری نگاشتهشده در آتشکده کرکوی واقع در سیستان است:
فُرخته باذا روش خُنیده کرشسپِ هوش
همی برست از جوش اَنوش کن میانوش
دوست بَذآگوش بَذآفرین نهاده گوش
همیشه نیکی کوش که دی گذشت و دوش
شاها خدایگانا بآفرین شاهی
محمد سگزی و بسام کرد از نامهای چند تن از سرایندگان دربار یعقوب است.
مرحله بعدی شکلگیری و تکامل شعر کهن پارسی در ورارود (ماوراء النهر) و خراسان اتفاق افتاد. علت آن بیش از هر چیز پشتیبانی فرمانروایان ایرانینژاد سامانی از زبان پارسی بود. در این روزگار شاعران بزرگی چون رودکی سمرقندی، شهید بلخی و دقیقی بلخی پدیدار شدند. فردوسی، بزرگترین حماسهسرای ایران، نیز اواخر این دوره را درک کرد.
با روی کار آمدن غزنویان ترکنژاد از رونق شعر پارسی کاسته نشد و ایشان به ویژه محمود غزنوی از پشتیبانان جدی سخنوران بودند. در این دوره شاهد برآمدن سرایندگان بزرگی چون فرخی سیستانی و عنصری بلخی هستیم.
از روزگار غزنوی به بعد به ویژه از آغاز پادشاهی سلجوقیان اندک اندک جنبش سرایش شعر به زبان پارسی دری به نواحی مرکزی ایران و حتی نواحی غربی (چون آذربایجان) کشیده شد و شعر و زبان آن تحت تأثیر گویش محلی گویندگان این خطه قرار گرفت. در این عهد شاعران بزرگی چون ناصر خسرو بلخی، قطران تبریزی، فخرالدین اسعد گرگانی و اسدی طوسی پدیدار شدند.
در سده ششم هجری شاهد پیدایش سرایندگان بزرگی چون عطار نیشابوری، نظامی گنجوی، خاقانی شروانی، جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی، انوری ابیوردی، ظهیر فاریابی و دهها شاعر بزرگ دیگر هستیم.
سده هفتم هجری اوج شعر پارسی محسوب میشود[نیازمند منبع] و در آن دو شاعر بزرگ سعدی شیرازی و مولانا جلالالدین بلخی رومی آسمان شعر پارسی را روشن کردند. پس از این دو بزرگوار، شعر پارسی در سراشیب و فرود افتاد و اگر چه در سده هشتم هجری با ظهور شعرایی چون عبید زاکانی و حافظ شیرازی اعتلا یافت.
بعداز حافظ که پایان بخش سبک عراقی است. سبک هندی پیدا شد که شاعران بزرگی چون صائب تبریزی دارد و بیدل دهلوی (که در افغانستان و تاجیکستان جایگاه بالایی دارد) داشت.
در دوران مشروطه که اواخر دوران شعر کهن پارسی بود، شاعران نقش مهمی درانقلاب مشروطه داشتند. ازخون جوانان وطن لاله دمیدهاست شعر معروف عارف قزوینی است. میرزاده عشقی را سر میبرند و با ظهور نیما یوشیج دوره تکتازی شعر کهن سر میآید. ولی همزمان این شعر همراه با شعر نو ادامهٔ حیات میدهد بطوریکه شاعرانی همچون سیمین بهبهانی-مهرداد اوستا- ابراهیم صهبا آن را ادامه میدهند.
[ بازدید : 96 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]